سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است.
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن ودیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید. نتواند
که ره تاریک ولغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است.
نفس کز گرمگاه سینه میآید برون
ابری شود تاریک
چو دیوار اسیتد در پیش چشمانت
نفس کینست
پس دیگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور یا نزدیک؟
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر.درها بسته.
سرها در گریبان. دستها پنهان
نفسها ابر .دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دل مرده . سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است.
اخوان ثالث.