انتظار

 خیال آمدنت دیشبم به سر می زد

 نیامدی  که ببینی  دلم چه پر می زد

 به خواب رفتم  و نیلوفری  بر آب شکفت

 خیال روی  تو نقشی  به چشم تر می زد

 شراب لعل  تو می دیدم  و دلم می خواست

 هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد

 زهی امید  که کامی از آن دهان می جست

زهی خیال که دستی در آن کمر می زد

  دریچه ای  به تماشای  باغ وا می شد

دلم چو مرغ گرفتار  بال و پر می زد

  تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم

 که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

نظرات 5 + ارسال نظر
میلاد پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:18 ق.ظ http://shahr.blogsky.com

آهنگتون خیلی قشنگه...فقط حیف که نمیشه گرفتش!

[ بدون نام ] جمعه 19 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:14 ب.ظ

۲۰

امین رجب پور مقدم سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:25 ب.ظ

آنقدر خوبی که از یادم نرفتی هیچگاه،آنقدر پاکی که از یادم نرفتی هیچگاه،عادتم دادی و رفتی از برم گو چرا،از فراغت با دلم صحبت نکردی هیچگاه،نامه ام را با صداقت دادم ولی ،پاسخ نامه ام را ندادی هیچگاه،
ای اشک به دادم برس که دلم خیلی گرفته اما نپرس چرا
تقدیم به کسی که خیلی خیلی راحت از عشقم گذشت

سعیده جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام عالی بود مثل گل قالی بود

هندونه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:25 ب.ظ http://behzad1375.blogsky.com

سلام

بهترین سایت ایران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد