بیداد همایون

 فتنه ی چشم تو  چندان ره بیداد گرفت

 که شکیب دل من دامن فریاد گرفت

 آن که  آیینه ی صبح و قدح لاله شکست

 خاک شب در دهن  سوسن  آزاد گرفت

آه از شوخی چشم تو ، که خونریز  فلک

 دید این شیوه ی مردم کشی و یاد گرفت

 منم و شمع دل سوخته ، یارب مددی

که دگرباره  شب آشفته شد و باد گرفت

 شعرم  از ناله ی عشاق غم انگیزتر است

داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت

سایه ! ماکشته ی عشقیم ، که این شیرین کار

 مصلحت را ، مدد از تیشه ی فرهاد گرفت

 

نظرات 3 + ارسال نظر
امید جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.musicplanet.blogsky.com

سلام
وبلاگه جالبی داری به منم سر بزن.لینک ۲ لینکم میکنیم

احمد سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:49 ب.ظ http://neghab.blogsky.com

سلام
زیبا بود

ترانه چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:17 ب.ظ http://sweet18.blogsky.com

سلام.خوبی؟ به من سر نمیزنی دیگه؟ منتظرم.بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد