من درختم اما
نه درختی که بروید در باغ
نه درختی که برقصد دلشاد
آن درختم که بگرید با ابر
آن درختم که بنالد در باد
آن درختم که ز دیدار نسیم
برگ برگش کشد از دل فریاد
ان درختم که در این دشت سیاه
روز و شب مویه کند با مجنون
همه دم ناله زند با فرهاد
.دیگر ای راه گذر
تشنه آب نیم
تشنه آب نیم.
موفق باشید
شعر جالبی بود میشه بگید نوشته کی بود؟ کی سروده بودش؟
ممنون میشم
سلام دوست عزیز
عالیه وبلاگت
در جواب شعر درخت تو هیچ چیز نمی تونم بگم بس که زیباست
امیدوارم همچو درخت استوار و سبز باشی
قربانت سارا
وبلاگ خوبی داری .امیدوارم موفق باشی